English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1838 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mission ready U هواپیمای اماده برای پرواز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sortie U هواپیمای اماده به پرواز
sorties U هواپیمای اماده به پرواز
on the line U هواپیمای اماده پرواز
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
ready cap U حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
command altitude U ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
flyable dud U هواپیمای قابل پرواز
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
The plane to ... departs at ... o'clock. U هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
combat available U اماده به پرواز
mission ready U اماده پرواز
scheduled service plane U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
scheduled plane U هواپیمای مسافربری [با زمان پرواز مشخص]
convertiplane U هواپیمای که دست کم قادراست به دو سبک مختلف پرواز کند
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
commercial air movement U پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
imagery sortie U پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
airworthiness U مناسب برای پرواز
airworthy U مناسب برای پرواز
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
lead sled U هواپیمای بی موتورسنگین برای مسافتهای دور
flying ban [in an area] U قدغن پرواز [برای منطقه ای]
ban from flying U قدغن پرواز [برای منطقه ای]
prompt to go U اماده برای رفتن
on offer U اماده برای فروش
fit to work U اماده برای کارکردن
ready to die U اماده برای مرگ
to fit with U اماده کردن برای
mission ready U اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
helicopter wave U گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
Is there a flight to Edinburgh? U پرواز برای شهر ادینبورگ هست؟
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
on guard U اماده برای دفاع باشید
to stand in the gap U برای دفاع اماده بودن
he was prone to mischief U برای دو بهمزنی و شیطنت اماده
to keep ome's powder dry U برای هر رویدادی اماده بودن
covers U اماده برای برگرداندن توپ
cover U اماده برای برگرداندن توپ
bats U گل اماده برای کوزه گری
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
batted U گل اماده برای کوزه گری
coverings U اماده برای برگرداندن توپ
up and running U اماده برای عملیات کامل
bat U گل اماده برای کوزه گری
to prepare for war U برای جنگ اماده شدن
to board a flight U سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
center U تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
cover U اماده شدن برای دریافت توپ
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
off the shelf U تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
platform load U بار اماده برای بارریزی هوایی
addresses U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
herbescent U اماده برای پیداکردن طبیعت گیاه
addressed U اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
coverings U اماده شدن برای دریافت توپ
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
covers U اماده شدن برای دریافت توپ
control vane U تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
pool U عده کارمند اماده برای انجام امری
to the manner born U فطره اماده برای موقعیت واشنا باداب
pools U عده کارمند اماده برای انجام امری
pooled U عده کارمند اماده برای انجام امری
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
repertoire U فهرست نمایشهای اماده برای نمایش دادن
clutch start U روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
droning U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drone U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
towing U به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
flu flu U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
floo floo U تیر مخصوص پرواز کوتاه ومستقیم برای شکار پرنده
reserve buoyancy U جرم اضافی برای غوطه ورساختن کامل شناورها یابدنه هواپیمای دریایی
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
it is insusceptible of change U اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
lime paste U اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
back-up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
back up U اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
sawhorse U نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
holding pattern U کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
dive bomber U هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
auto cat U هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
hot site U یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
turnkey U سیستم کامپیوتر اماده برای یک منظور خاص اصلی جامع
reception station U پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
reaction time U زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
center of gravity limits U محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
sedans U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
crammer U کسیکه کارش اماده کردن شاگردان برای امتحان بطورسطحی است
sedan U اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
rig the ship U فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
predigest U بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
bogies U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey U تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
turnkey system U سیستم کامپیوتری که قبلا"تدارک دیده شده و برای استفاده اماده است
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
flying crane U هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
fighters U هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
fighter U هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
terrain clearance U حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
master clear U کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
voyage repairs U تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
runway U راه پرواز باند پرواز
runways U راه پرواز باند پرواز
sorties U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
sortie U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
reflight U پرواز مجدد روی منطقه عکاسی شده برای تجدیدعکسبرداری از نقاطی که دردور اول حذف شده اند
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
panels U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel U نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
hostile track U تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
laager U هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
beacon flight U پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
c a U هواپیمای سی 5 ا
floatplane U هواپیمای اب
attack plane U هواپیمای تک
jet airplane U هواپیمای جت
small sircraft U هواپیمای کوچک
amphibian U هواپیمای اب و خاکی
shadow U هواپیمای یدک کش
sailplane U هواپیمای بی موتور
phantoms U هواپیمای فانتوم
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
sorties U یک هواپیمای تک کننده
assault aircraft U هواپیمای هجومی
monoplane U هواپیمای یک باله
biplanes U هواپیمای دوباله
beeping U هواپیمای بی خلبان
beeped U هواپیمای بی خلبان
beep U هواپیمای بی خلبان
beeps U هواپیمای بی خلبان
chicks U هواپیمای خودی
active aircraft U هواپیمای فعال
airliner U هواپیمای مسافربری
airliners U هواپیمای مسافربری
administrative flight U هواپیمای اداری
biplane U هواپیمای دوباله
aerodyne U هواپیمای موتوری
biplane U هواپیمای دو باله
biplanes U هواپیمای دو باله
bombers U هواپیمای بمباران
seaplane U هواپیمای دریایی
shadowing U هواپیمای یدک کش
shadowed U هواپیمای یدک کش
reconnaissance flight U هواپیمای اکتشافی
anti submarine U هواپیمای ضد زیردریایی
hydro aeroplane U هواپیمای دریایی
albatrose U هواپیمای الباتروس
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com